در حال بارگذاری ...
جمعه 7 دی 1403

آموزش مراقبه

این روش ساده ترین و بهترین تمرین مراقبه است که باعث تعادل درونی ، کنترل ذهن ، و رهایی از انرژی منفی و غیره
خواهد شد : در مکانی آرام به پشت دراز بکشید، چشمانتان را ببندید، ده دفعه نفس عمیق بکشید، از راه بینی هوا را به داخل دهید
و از راه بینی خارج کنید بعد نفس عمیق را متوقف کنید و دقایقی تنفس عادی داشته باشید، در ادامه دوباره ده نفس عمیق بکشید و
بعد دقایقی تنفس عادی داشته باشید این چرخه را تا ده دقیقه انجام دهید، زمانی که در حالت مدیتیشن حس نمودید که عمیق و
آرام و متمرکز بر درون شدید دیگر نفس عمیق نکشید و حواس درونی تان را برروی قسمت دهان و بینی و ورود و خروج اکسیژن
متمرکز کنید، ورود و خروج هوا به درونتان را حس کنید و تصور کنید اکسیژن در درونتان تبدیل به نور میشود و تمام ناخالصی ها و آلودگی ها را از بین میبرد، این تمرین را روزی پانزده تا بیست دقیقه
انجام دهید، منظم و صبور باشید، بعد از چند ماه تغییرات را احساس خواهید کرد، در اوایل ذهن و افکار مزاحم شما را اذیت خواهند کرد اما در دراز مدت ذهن آرام میگیرد و کنترلش را در دست
خواهید گرفت، این خاموشی ذهن به زندگی روزمره تان نیز تاثیر
خواهد گذاشت و در نهایت از تاثیرات ذهنی مانند استرس، ترس، هیجانات، غم، شهوت، غرور، وابستگی، خشم و هرگونه انرژی منفی رها خواهید شد.

مراقبه گوش کردن 

هرکسی که گوش دارد، می تواند بشنود ولی این به این معنی نیست که می تواند بدرستی گوش کند.
برای گوش کردن ابزار دیگری لازم است چیزی غیر از داشتن گوش.
برای گوش کردن باید در درون شما سکوت، آرامش و صلح وجود داشته باشد.
آنچه در پشت این گوشها قرار دارد، قلب است نه ذهن.
ذهن، شما را کر می کند.
البته ممکن است واقعا کر نباشید ولی از آنچه می شنوید چیزی را واقعا گوش نمی کنید.
ذهن شما مثل یک اتاق مذاکره شلوغ و پرازدحام است.
برای انجام این مراقبه گاهی وقتها در اتاق خودتان بنشینید، در را ببندید و اجازه بدهید هرچیزی که در ذهنتان می گذرد روی کاغذ بیاید.
اصلا سعی نکنید نوشته های خود را اصلاح یا ویرایش کنید.
چون قرار نیست آنها را به کسی نشان بدهید.
بنابراین فقط هرچیزی را که در ذهنتان وارد می شود بنویسید.
وقتی به نوشته های خود نگاه می کنید تعجب می کنید.
در عرض ده دقیقه می بینید که این نوشته ها مال یک آدم عاقل نیست! ذهن شما، ذهن یک مجنون است! 
شما در طول زندگی یاد گرفته اید که یک طوری روی این افکار دیوانه وار را بپوشانید و نگذارید کسی بفهمد که درون شما چه خبر است.
البته در این کار متخصص شدید. طوری که نه فقط اجازه نمی دهید دیگران از افکارتان باخبر شوند، بلکه یاد گرفتید خودتان هم از آن بی خبر بمانید.
همین شلوغی ذهن است که اجازه نمی دهد چیزی را گوش کنید.
شما فقط شنونده هستید.
از گوش کردن خبری نیست.
گوش کردن نیاز به درونی ساکت دارد.