زیستن در حال حاضر، تنها راه واقعاً زنده بودن است. 

خدا همواره در اکنون است،  
هرگز در گذشته یا آینده نیست. شما نمیتوانید بگویید:خدا بود و میتوانید بگویید:خدا خواهد بود ، شما فقط میتوانید بگویید:خدا هست. 
بی ذهنی هست، ذهن هرگز نیست. ذهن یا به گذشته تعلق دارد... شما میتوانید به آن نگاه کنید، میتوانید فقط سعی کنید که آنرا دریابید. 
من درمورد هیچ تئوری انتزاعی  
حرف نمیزنم. من به سادگی دارم یک واقعیت را بیان میکنم.
شما میتوانید آنرا تجربه  
کنید. 
شما میتوانید به هر یک از افکار خود نگاه کنید و ببینید که آن از کجا می آید،آن به گذشته تعلق دارد. یا شاید شما آرزویی برای آینده داشته باشید، آن هم چیزی جز یک گذشتۀ اصالح شده نیست. اما ذهن هرگز در زمان حال نیست.  
درک کردن به معنای هماهنگ بودن با آنچه که هست، با تائو، با خدا ، با داما، با حقیقت میباشد.